دلنوشته _ مترسک
Fresh Start
Dear God, Grant me the serenity to accept the things I can't change, the courage to change the things I can and wisdom to know the difference
پنج شنبه 30 مرداد 1388برچسب:, :: 1:0 :: نويسنده : Kobra

مترسک...
بوی باران می دهد باز نانوشته های خیالم

حرفهایی که جارو برداشته اند ، آرام ...آرام

برای روبیدن گرد و غبار هزار ساله ی دلم، زخم می زنند

و چشمانی که سالهاست به جاده ای با رد خداحافظی خشکیده اند

آری در این کویر سرد، من مانده ام ، تنها با رفیقی

که مدام می گوید مرا غم صدا نزن

خسته ام و آرام ، و دیگر نگران طوفان نیستم

بگذار این آخرین پرهای کاهِ  مانده از مترسکی که ساخته ام

همسفر باد شوند...

مترسک ...

چقدر گریستم برایت

تو گفتی:

وقتی نمی توانی بروی...

داشتن همین یک پا هم اضافه است...

 


kobra.seyedtajadini@gmail.com

نظرات شما عزیزان:

sali
ساعت22:23---29 مهر 1393
مترسک ناز می کند؛کلاغ ها فریاد میزنند و من سکوت میکنم..... این مزرعه زندگی من است.....خشک و بی نشان
........................................................ .
سلام و تبریک از برای وبگاه قشنگتون
(سلیم)
پاسخ:سلام. ممنون از نظر لطفت. خوشحال میشم از دیدنت تو وب. منتظر حضور گرمت هستم...


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات
پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 237
بازدید کل : 11414
تعداد مطالب : 83
تعداد نظرات : 72
تعداد آنلاین : 1